خورگان کیست، خورنگان کجاست؟

 

یادهمه ی مادران عزیز و گرامی به خیر

 

 

امشب د لم بهــــــانه ی مادر گرفته است

زیبا گلی کـه خاک غمش بر گــرفته است

احـساس می کنم کـه تنم درد می کنـد

دردی غـریب که سرخی من زرد می کنـد

مادر کجـاست تا کـه طبیب دلم شــود

شب زنـده دار وشـاهد درد وغمم شـود

مادر کجـاست درد و بلایش به جان من

ای چرخ بی امان به دلم نیشتر مزن

مادر بیـا که داروی دردم به دست توست

بود ونبود وهستی وهستم ز هست توست

مادر بیـا که خسته شـدم از نبودنت

جـان می رود به حسـرت لالا سـرودنت

تسـکیـن درد من به دو فنجــان دوای تـو

ای روح سـربلنـد جهــانی فـدای تو

لالائی ات هنــوز به گوشم چه آشنا

بین کودکت به عشق تو بیتاب شد. بیا

لالائی ام بخوان که دمی خواب خوش روم

دستی ز روی مهـر بکش نازنیـن،سرم

یک پلک چشم  می پـرد اینجاست مادرم

ازبین سالهای رفتـه چه پیـداست  مادرم

دستت هنوز عطر و شفا میدهد مرا

انگار دست  توست،غذا میدهد مــرا

چشمت هنـوز روشنی راه پلــه هـاست

یادت هنوز ذکر شب وماه و چله ها ست

مادر قبـای شبـدری ات دارمش هنوز

چــادر نمـاز گل گلی ات دارمش هنـــــوز

آن مهـر وجانمـاز وَ تسبیح وعطـر تو

یـاد آور نمـــاز غفیــلا و وتــر تـو

آن شب  کــه شد چـراغ تو خاموش مادرم

گشتم ز درد هجر تو بیهوش مـادرم 

مـادر تو از قبیله ی افلاک و سرمـدی

از هرچه هست در همـه عـالم سر آمدی

مادر دعای خیـر تو سرمـایه من است

یادت همیشـه زنـده و جانمـــایه من است

************************

خاطره ها هنوز برجایند



نوع مطلب : <-PostCategory->
برچسب ها :
نوشته شده در شنبه 03 اسفند 1392 توسط منصور قاسمیان نسب| تعداد بازدید : 316


درباره وبلاگ

پيوندها
نظرسنجي
آمار وبلاگ
افراد انلاین : 4
کل بازديد : 86310
بازديد امروز :28
بازديد ديروز : 11
ماه گذشته : 28
هفته گذشته : 28
سال گذشته : 6798
تعداد کل پست ها : 29
نظرات : 75
پشتیبانی قالب


Powered By
rozblog.com